به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی، نشست شعرخوانی «کریمانه» به مناسبت دهه کرامت، خجسته سالروز میلاد حضرت رضا(ع) و حضرت معصومه(س) با حضور جمعی از شاعران استانی به همت محفل ادبی رواق ادب اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی در دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام رضا(ع) و همکاری دفتر امور زنان و خانواده استانداری خراسان رضوی برگزار شد.

در ابتدا حسین نوربخش، سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی ضمن تبریک ایام دهه کرامت و گرامیداشت هفته معلم، گفت: نماد کارهای فرهنگی و پیوست رضوی استان خراسان رضوی از سوی آستان قدس رضوی، وجود مدارسی با این سطح از امکانات همچون مدرسه علوم و معارف اسلامی امام رضا(ع) است. بدون شک این مدارس خاستگاه دبیران محافل ادبی و ادیبان آینده هستند.
وی با اشاره به برگزاری نشست شعرخوانی «کریمانه»، اظهار داشت: این محفل یکی از ۱۰ هزار برنامه های فرهنگی است که توسط اداره کل و کتابخانه های عمومی استان در ایام مختلف سال در حال برگزاری است.
نوربخش با بیان اینکه امروز اکثر کتابخانه های عمومی دارای محفل ادبی هستند، افزود: هدف از برگزاری این محافل با محوریت شعرخوانی و ...، تشویق نسل کودک و نوجوان به سوی کتاب و کتابخوانی و برگزاری آن در مدارس است.
سرپرست اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی دانش آموزان را تشویق به عضویت در کتابخانه های عمومی کرد و از برگزاری طرح کتابخانه گردی با حضور دانش آموزان مدرسه معارف رضوی با محوریت بازدید از بخشهای مختلف کتابخانه مرکزی امام خمینی(قدس سره) مشهد به عنوان یکی از بهروزترین کتابخانه های عمومی استان، خبر داد.

در ادامه مصطفی علیزاده، مدیر مدرسه متوسطه دوره دوم پسرانه علوم و معارف اسلامی امام رضا(ع) با اشاره به برگزاری دوره های مستمر شعرخوانی در مدرسه، ابراز امیدواری کرد برگزاری این قبیل برنامه ها موجب تقویت ورونق فرهنگ کتاب و کتابخوانی در بین دانش آموزان شود.
وی ضمن گرامیداشت سالروز شهادت مرتضی مطهری و دهه کرامت، گفت: این آموزشگاه در راستای برگزاری برنامه های فرهنگی کتاب محور اعلام آمادگی و همکاری دارد.
در پایان نیز هر یک از شاعران حاضر در نشست به خوانش اشعار خود پرداختند:

حسین سیدبر
هر دل که در این صحن کبوتر شده باشد
آیینه گی اش چند برابر شده باشد
خورشید خراسانی و با نور تو بی شک
این شهر شب اندود منور شده باشد
دست کرمت مثل نسیمی است بهشتی
از عطر تو هر غنچه معطر شده باشد
امید من این است مس جان من از عشق
با گرمی احسان شما زر شده باشد
من قلب خودم را به امانات سپردم
تا هر غزلم از تو مصور شده باشد
ای کاش که فواره ای از صحن تو بودم
تا اشک من از لطف تو گوهر شده باشد
در بند تو آزاد ترین مرد جهانم
آزادگی ام از تو مقدر شده باشد
آهوی تو یا دعبل تو نیستم ای کاش
هر روز دلم سائل این در شده باشد

ملیحه آخوندی
شبانه آمدهام محضر امامِ رضا
دلم گرفته از این عیدها تک و تنها
نه دختری بغلم هست تا پرش باشم
نه مادری که شب عید، دخترش باشم
و کاش بی کسیام روز عید گم باشد
برات و کادو اَم آقا بلیت قم باشد
چقدر تشنهی یک خلوتم به دشت شبیه
دلم هوائیه چادر زدن کنار ضریح
شکستهحالم و حالا بهانهام قم اوست
همین که پر بزنم، آشیانهام قم اوست
دلم کبوتر جلدش، اگرچه که دور است
مسیر مشهد تا قم به سرعت نور است
بِکِش مرا به حریمت که زائرت باشم
بخواه حضرت معصومه! شاعرت باشم

معصومه سادات اسدیان
غزل آغاز شد با عشق، با لبخند، با گریه
شبیه لحظه ی شیرین یک پیوند با گریه
چقدر این واژه ها شعر مرا آشفته میخواهند
که در وصف تو می آید زبانم بند با گریه
به شوق لطف تو هر صبح گنجشکان بازیگوش
به دور دانه ی دست تو می گردند با گریه
زمستان شهر را آلوده ی سرمای خود کرده
ولی در بارگاهت زائران گرمند با گریه
چه فرقی میکند این آسمان با باغ گردو که
کلاغی در هوایت از وطن دل کند با گریه
شفا میخواهد از تو مادری درد جوانش را
تو را جان جوادت می دهد سوگند با گریه
دلم یک کاسه ی چینی گل سرخ ترک خورده ست
که آن را میزنم در هر زیارت بند با گریه
به پایان میرسد دیدارمان در گوشه ای از صحن
به پایان میرسد این شعر با لبخند با گریه

محمدمهدی ناصری
ای به رجاء و محبت تو گرفتار
روح و روان تمام مردم ادوار
قرهالعینی و پور موسی جعفر
مَهبَط اندیشه و معارف و اسرار
علم و کمالت شده مدارس آیات
نور جمالت شده محافل اذکار
بحر بود قطرهای ز دانش و جودت
هور بود پرتوی ز نور تو انگار
اسوهی فضلی و آفتاب تماشا
خلق ز تو مستفیض و فیض تو بسیار
آینهی دانش تمام نمایی
خلق نماید به علم و حلم تو اقرار
آنکه ترا دیده تا همیشه بگوید
صل علیالمصطفی و آلهالاطهار
و آنکه ندیده ترا، شنیده مکرر
وصف ترا از ضریر و زائر و اغیار
ناشر اندیشههای صبح و صباحت
ناسخ اندیشههای زائد و بیمار
نسخت معنای دین و علم مصرح
قبلهی هفتم ز هفت قبلهی احرار
عالم آل رسول و جامع منقول
حجت هشتم ز نسل حیدر کرار
چون تو کسی نیست در عوالم امکان
عالم و عامل به آنچه هست به اظهار
دلبر و دلدار ما تویی به همه حال
ایکه به عالم دهی به نور خود انوار
مظهر لطفی و مردمان به تو خرسند
حرزامانی به روز حشر و مددکار
رَسته از اندیشه ومطامع دنیا
رُسته از اندیشهی معطرت ازهار
هرکه نشد والهی کلام متینت
نیست درعالم چنو به خویش ستمکار
جز تو چه کس می تواند آنکه برآرد
لرزه بر اندام داعیان طمعکار
تا متذلل شوند، خاشع و خاضع
تا بگزینند دین احمد مختار
سیدنا فیالحیاتنا و مماتی
قولک قولالرسول هادِیالاخیار
زاول دنیا و تا به آخر دنیا
نیست در این جایگاه جز تو سزاوار
هرکه به دریای نور عشق تو پیوست
گشت رها از خود و تعلق ادوار
غرق گناهیم در شبی که نتابد
نور امیدی مگر ز ساحت ابرار

زهرا عراقی
خوش به حال خاله جان
خانهاش در مشهد است
خانهاش یک جای خوب
روبروی گنبد است
از تراسش میشود
چند تا گلدسته دید
یا اذان را ظهر و شب
میشود راحت شنید
خالهام همسایه است
با امام مهربان
کاش بودم جای او
خوش به حال خاله جان
**********************************************
میان صحن آزادی
شدم خیره به ایوان طلای تو
کبوتروار گشتم دور صحن با صفای تو.
ببین دلتنگم و خسته
بیا با گرمی مهرت
یخ دلتنگیام را باز کن آهسته آهسته.
دل من یک بیابان خواهش است امشب
شبیه بره آهویی پی آرامش است امشب.
غم این بره آهو را تو باور کن.
بیابان دلم را با دعای تازهی باران کمی تر کن











ارسال نظر