به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، به مناسبت هفته پژوهش، دومین نشست علمی «کتابسازی» با موضوع فرعیِ «آسیبشناسی ترجمه کتاب کودک و نوجوان» ۲۷ آذرماه با حضور مجید عمیق، مترجم و داور کتابهای کودک و نوجوان؛ حسین سعیدی، مدیرعامل انتشارات بهنشر؛ کبری بابایی، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان؛ محمد دهریزی، پژوهشگر و نویسنده کتاب کودک و سید باقر میرعبداللهی، معاون برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد در کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.

بسیاری از ناشران «برنامه»ای برای انتشار آثار ترجمهای ندارند و «بازارمحور» عمل میکنند
سیدباقر میرعبداللهی، معاون برنامهریزی، پژوهش و فناوری اطلاعات نهاد ضمن تقدیر از حضور مهمانان، گفت: ما، در نخستین نشست علمی با موضوع «کتابسازی»، عمدتاً به سویههای مفهومی این موضوع پرداختیم، اما این مفهوم در بازار نشر ایران شامل مصادیق و موضوعات گستردهای است و تقریباً همه ردهها را در برمیگیرد. یکی از مهمترین مصادیق کتابسازی، کتابهای حوزه کودک و نوجوان است. دلیل اهمیت پرداختنِ آسیبشناسانه به این مسأله، اولاً پرمخاطب بودن آثار ترجمه شده برای این گروه سنی و ثانیاً حساسیت کودکان و نوجوانان از منظر تأثیرپذیریِ تربیتی است.
وی گفت: نهاد کتابخانههای عمومی، به حکم اینکه متولی حدود ۳۷۰۰ کتابخانه در کشور است، در ذهن برخی ناشران به یک ابرخریدار مشهور شده و ممکن است چنین تصور کنند که نهاد وظیفه حمایت از ناشر را بر عهده دارد، اما رسالت نهاد حمایت از عضو و خواننده کتاب است. به همین دلیل است که ما خود را ملزم به توجه به نکات مفهومی و وجوه فرهنگی آثار منتشرشده میدانیم و به تبیین وجوه منفی و کتابسازانه برخی آثار اهمیت میدهیم. در آخرین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب نیز یکی از اشارات مقام معظم رهبری، حوزه ترجمه و آسیبهای آن بود. آنچه به عنوان آسیبشناسی مطرح می شود، نفی اصل ترجمه نیست؛ چراکه بسیاری از مواریث فرهنگی جهان از راه ترجمه به مخاطب ایرانی منتقل میشود. ضمن اینکه رهبری هم خود آثار ترجمهای دارند (سه کتاب از سید قطب و یک اثر از شیخ راضی آل یاسین) و هم در توصیههای کتابخوانیشان به موارد متعددی از ترجمه برمیخوریم (آثاری از شولوخف، تولستوی، هوگو، روژه مارتن دوگار، رومن رولان و جین اوستین).
میرعبداللهی در ادامه و در بیان ضرورت پرداختن به موضوع ترجمه کتابهای کودک و نوجوان گفت: بخش اعظم خرید نهاد کتابخانهها مربوط به آثار نویسندگان کودک و نوجوان است؛ بهعلاوه، جلب توجه کودکان و نوجوانان به منابع غیردرسی، از راه توجه به منابع مربوط به این گروه به دست میآید؛ چراکه عناصر خلاقیتساز را بیشتر در این گونه آثار سراغ میگیریم و نه در کتابهای درسی. تجربه به ما نشان داده است که بخش قابل توجهی از ناشران ما برنامهای برای انتشار آثار ترجمهای ندارند و عمدتاً بازارمحور عمل میکنند. نکته دیگر این است که این بازار داغ، چندان توجهی به موقعیتهای خاص شناختی و فرهنگیِ مخاطب ایرانی ندارد و ما با سیل آثاری مواجه میشویم که برخی ازآنها صرفاً جذابند، اما مسئلهای از مسائل فرهنگی ما و حتی موضوعات مهم بشری را بازتاب نمیدهند. کمترین اثر منفی برخی ترجمههای نازل ـ به دلیل ناآشنایی مترجمان با زبان مقصد و مبدأ ـ تخریب زبان فارسی است. متأسفانه این مترجمان و ناشران خود را ملزم نمییبنند که کتاب را به ویراستار آگاه بسپارند.

ترجمه وقتی تبدیل به آسیب میشود که حوزه تألیف را تحتالشعاع قرار دهد
محمد گودرزی دهریزی، پژوهشگر و نویسنده کتاب کودک، در ادامه این نشست، با اشاره به رهاوردهای حوزه ترجمه، گفت: تبادل فرهنگی بین جوامع و انتقال مفاهیم، بهویژه در حوزه کودک و نوجوان، یکی از رهاوردهای ترجمه است. کتابهایی در جهان منتشر شده است که خواندن آنها برای تمامی کودکان دنیا ضروری است و در غیر این صورت کودک زیان کرده است. دسته بندی مفاهیم این کتابها نشان میدهد که دارای موضوعاتی جهانشمول مثل صداقت، امانتداری و دیگر ارزشهای انسانی هستند. دستبهدست کردن این مفاهیم ضروری است و به نهادینهشدن آنها کمک می کند. ترجمه، خوانش این کتابها را برای کودکان ایرانی، دسترسپذیر میکند.
وی ادامه داد: از دیگر رهاوردهای ترجمه، انتقال سبکهای نوشتاری است. در دهههای اخیر، سبک داستاننویسی برای کودکان تغییر کرده و نوشتن به این سبکها در غرب بسیار پیشتر از ما شروع شده است.
دهریزی تصریح کرد: در دنیا معیار صحهگذاشتن بر ارزشمندی ترجمه «نسبت ترجمه به تألیف» است. ترجمه رهاوردهای ارزشمندی دارد، اما باید نسبت آن را به حوزه تألیف در نظر داشته باشیم. در سال ۱۳۹۴، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کتابی ارزشمند با عنوان «ترجمه برای کودکان» منتشر کرد (نوشته ریتا اویتینن، ترجمه شهرام اقبالزاده). در این کتاب، آماری از کشورهای مختلف در خصوص نسبت ترجمه به تألیف ارائه شده است. نویسنده ایرلندی این کتاب، نسبت ترجمه با تألیف را در این کشور ۶ درصد دانست. به اعتقاد من ترجمه جایی تبدیل به آسیب میشود که حوزه تألیف را تحتالشعاع قرار دهد.
دهریزی تصریح کرد: ما مترجمان ارزشمندی در حوزه کودک و نوجوان داریم، با این وجود در این حوزه دچار آسیب هستیم؛ مثلاً در برخی کتابهای ترجمهای، محتوای آموزشی و داستانی با مکانیزم مشترک ترجمه شده است، در حالی که باید با هم تفاوت داشته باشند. در حوزه زبان، مترجم باید هنجارهای زبان مقصد و مبدأ را بشناسد و در حوزه محتوا نیز باید به بار عاطفی کلمات توجه کند که گاه در ترجمهها دیده نمیشود. محتوای فرهنگی کتاب نیز بسیار مهم است. برخی مترجمان به بار فرهنگی کتاب در کشور مقصد توجه نمیکنند. شاید یکی از دلایلی که بچهها از کتابهای ترجمهای استقبال می کنند، شکستن تابوها است. در این زمینه باید هوشمندانه عمل کنیم.
دهریزی ادامه داد: اکثر مترجمان حوزه کتاب کودک و نوجوان، زبان مبدأ را خوب میشناسند و ضعف آنها در زبان مقصد یعنی فارسی است که منجر به بروز ضعفهای ساختاری در ترجمه میشود. علاوه بر این، ضعف بسیاری از ترجمهها ناشی از نگاه استقرایی و بخشیِ مترجم است؛ در حالی که مترجمان موفق نگاه قیاسی به کار دارند و با نگاه به کلیت موضوع و مغهوم ترجمه میکنند.
وی با اشاره به کتاب «بازی متن و تصویر در کتابهای تصویری» (انتشارات مدرسه) ضرورت توجه به رابطه متن و تصویر را یادآوری کرد و گفت: تصویرگران برای تصویرگری و مترجمان برای ترجمه، باید بدانند تصویر با متن رابطه تقابلی دارد یا تکمیلی. این موضوع بر ترجمه تأثیر میگذارد.

«تبلیغ و رسانه»، «اقتصادیبودن» و «نپیوستن به کنوانسیون حق نشر» سه دلیل استقبال ناشران از ترجمه است
حسین سعیدی، مدیرعامل انتشارات بهنشر، در ادامه این نشست، با اشاره به دلایل اقبال ناشران به حوزه ترجمه، گفت: تبلیغ و رسانه، اقتصادیبودن ترجمه نسبت به تألیف و نپیوستن ایران به کنوانسیون حق نشر، سه دلیل اصلی ناشران برای استقبال از ترجمه است؛ به همین دلیل ۸۰ درصد آثار مربوط به کروه سنی کودک، ترجمه است که رقم قابل توجهی است.
وی معضلات حوزه ترجمه را در ۴ دسته تقسیم بندی کرد و گفت: مهمترین معضل این حوزه، ناظر به مباحث فرهنگی است. تردیدی نیست که موضوعات تاریخی، علمی و روایتهای فانتزی در خلاقیت کودک موثر است، اما سوال این است که آموزش سبک زندگی و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی چه جایگاهی در رشد کودک دارد. طبیعی است که هر نویسنده فرهیخته غیرایرانی، از فرهنگ خود الهام گرفته و لابهلای متون خود از این فرهنگ استفاده میکند. این فرهنگ، از خلال ترجمه، بر کودک و نوجوان تأثیر خواهد داشت. معضل دوم، ترجمههای ضعیف است. اقبال جمعی به ترجمه موجب شده که ناشران به جای اینکه به سمت ترجمه توسط مترجم مجرب بروند، اثر را به مترجمان تازه کار بدهند تا کتاب را با صرف هزینه کمتر منتشر کنند. ترجمه، برگردان کلمه به کلمه نیست و مترجم باید از فضای ذهنی و روانی کودک و زبان مبدا و مقصد آگاه باشد. بیتوجهی به تفاوت در ساختار زبانی، کلمات مرکب، فعلهای چندکلمهای، آوردن یک کلمه با معانی متعدد، کنایهها، طنزها و ... مشکلات جدی برای ترجمه است و اگر سراغ مترجم مجرب نرویم، آثار ضعیفی وارد بازار میشود.
سعیدی ادامه داد: سومین معضل، چندترجمگی است. از یک کتاب ترجمههای متعدد منتشر میشود که جز هدررفت سرمایه، سبب اخلال در بازار نشر هم میشود و مخاطب را دچار سردرگمی و بیاعتمادی میکند. آخرین معضل، آسیبی است که ناشران غیرحرفهای به جایگاه ایران در صنعت نشر در حوزه بینالملل وارد میکنند.
وی تصریح کرد: در چنین شرایطی مهم ترین اقدام، نظارت است. در سال ۱۳۹۸، هیئت نظارت بر ضوابط نشر کودک و نوجوان در شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شد و افرادی برای انجام این کار گمارده شدند، اما همچنان تقیّدی به نظارت وجود ندارد. دومین اقدام، برندسازی نویسندگان و تصویرگران داخلی است. لازمه این کار این است که آثار خوب تولیدشده تألیفی را معرفی کنند و به این ترتیب خانوادهها و ناشران را ترغیب کنیم که به سمت آثار تألیفی بروند.

ناشران سودجو، مترجمان بیسواد و نظارت کمِ نهادهای فرهنگی باعث آشفتگی است
مجید عمیق، مترجم و داور کتابهای کودک و نوجوان، با اشاره به سابقه ۴۴ ساله خود در ترجمه، اظهار داشت: نعل اسبی افتاد و اسبی سرنگون شد، اسبی سرنگون شد و سلطانی بر زمین افتاد، سلطانی بر زمین افتاد و کارزاری را باخت و کارزاری را باخت و قلمروی را از دست داد. متاسفانه ما سازمانهایی برای مدیریت بحران داریم که تازه پس از بحران به آن فکر میکنند. مدیریت بحران یعنی اینکه قبل از بحران پیشبینی و مدیریت کنیم. ترجمه قابل نفی نیست؛ چراکه داد و ستد فرهنگی است؛ نه اینکه ملت یا کشوری بخواهد ارزشهای خود را به کشور دیگر منتقل کند. جهانشمول بودن معیاری است که در حوزه کارهای ترجمه باید مد نظر قرار گیرد. اساسا تعریف کلی برای ترجمه، دریافت معنا از مبدا و بازسازی آن در مقصد است.
وی ادامه داد: در کارنامه ۴۴ سالهام، ۱۴ سال اول به ترجمه ۲۰ عنوان رمان گذشت. ۳۰ سال هم در حوزه علوم و فنون کار کردهام. درونمایه آن رمانها مثل هم بود؛ چرا که خود را در این آثار یافتهام. با بعضی رمانهایی که ترجمه کردم، گریستم، چرا که اتفاقی در آن داستانها افتاد که میتوانست در ایران نیز بیفتد و این همان جهانشمولی موضوع است.
عمیق تصریح کرد: در حوزه ادبیات باید به مسائل ارزشی و فرهنگی توجه کنیم. ۴۰ سال است که در ترجمه کودک و نوجوان، «خانواده» گم شده است. بهترین رمانهای نوجوانان مربوط به ۶۰ سال پیش است. آن رمانها هم رنگ و بوی دینی دارند، هم مذهبی و هم خانواده در آنها نقش دارد. معتقدم که در ادبیات کودک و نوجوان رمان باید کاری کند که خواننده راه خانهاش را گم کند. این کار شدنی است، اما بازار آشفته است. ناشران سودجو، مترجمان بیسواد، نهادهای فرهنگی که نظارت کمی دارند و کمبود تعامل بین ناشران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شناسایی خلأهای موضوعی، مسبب این آشفتگی است.
وی اضافه کرد: در حوزه علوم و فنون، باید درست ترجمه کنیم؛ مثلاً اگر شیمی ترجمه می کنیم، باید متن باید بوی اسید بدهد؛ در گیاهشناسی، جدای از صحت ترجمه، باید متن بوی گل و گیاه دهد؛ همانگونه که وقتی متون حقوقی میخوانید، خود را در دادسرا میبینید.
عمیق ادامه داد: بهترین کارهای تألیفی مربوط به دهه شصت بود که تألیف ۸۵ درصد و ترجمه ۱۵ درصد بوده است. در دهه هفتاد، با گسترش تعامل با نمایشگاههای بینالمللی کودک و نوجوان، تألیف به ۶۰ درصد و ترجمه به ۴۰ درصد رسد و باز هم ترجمهها خوب بود. در دهه هشتاد، تألیف ۴۵ درصد و ترجمه ۵۵ درصد بوده است؛ در این دوره کتابهای زرد میدانداری میکردند و ناشران برای ویراستاری هزینه نمیکردند و دوره، دوره مترجمین بی سواد بود. من در بررسی کتابها گاهی خیانت میبینم؛ یعنی هم ناشر و هم مترجم بی وجدانی میکند. شهید چمران گفته است اگر در مسئولیتی تخصص ندارید، پذیرش آن عین بیتقوایی است. متأسفانه، بسیاری از کتابهای علمی کشور پُرغلط است یا ویراستاری نشده است. ناشر مانند گیت پرواز است و باید از عبور مترجم و نویسنده بیسواد و بیارزش جلوگیری کند.
وی در خصوص نسبت تألیف به ترجمه گفت: من بر مولفان خرده میگیرم که چرا ترجمه بر تألیف پیشی گرفته است. مولفان ما باید بدانند چگونه بنویسیم که داستان جهانشمول باشد تا تنها مصرف داخلی نداشته باشد.

حوزه کودک و نوجوان از دغدغههای اصلی نهاد است
حامد عبدوس، مدیرکل تأمین منابع نهاد کتابخانههای عمومی کشور نیز در این نشست گفت: حوزه کودک و نوجوان از دغدغههای اصلی نهاد است. ما در این حوزه بخش کارشناسی مستقلی داریم و کتابها را به صرف انتشار نمیخریم. کارشناسان ما با توجه به ویژگیهای فنی و مضمونی و نیز ملاحظات مبتنی بر شناخت مخاطب، آثار موجود در بازار را رصد میکنند و سپس نسخهای از کتاب خریداری و توسط کارشناس مربوط ارزیابی میشود و در نهایت برای خرید تعداد کتاب تصمیمگیری میشود. ما ابتدا کارشناسان خودمان را از حساسیتهای این حوزه و نیاز مخاطب آگاه میکنیم و سعی میکنیم بهترین گزینهها را با توجه به بودجه و ظرفیت فیزیکی کتابخانهها تهیه کنیم.
وی تصریح کرد: سعی ما این است که اگر کتابی در حوزه تألیف و ترجمه با اقتضائات بومی ما سازگار بود و نویسنده، تصویرگر و ناشر به این موضوع اهتمام داشتند، از آن حمایت کنیم. در حوزه خرید هم، بیش از ۵۰ درصد از بودجهای که برای خرید به اداره کل منابع اختصاص مییابد، به حوزه کودک و نوجوان تعلق میگیرد. در حوزه نشریات نیز، طبق توافق با معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد، سعی میکنیم نشریات حوزه کودک و نوجوان را به دست مخاطب برسانیم.
عبدوس اضافه کرد: در حال حاضر سیاست نهاد، توسعه کتابخانههای سیار، کتابخانههای تخصصی کودک و کتابخانههای مرکزی است. در تمام انواع این کتابخانهها آثار حوزه کودک و نوجوان حضور برجستهای دارد.

ترجمه ماشینی و بحران پیش رو
سجاد محمدیان، مدیرکل پژوهش و آموزش نهاد، در ادامه نشست با اشاره به حوزه ترجمه ماشینی، گفت: میزان صحت ترجمه ماشینی در زبان انگلیسی به ۹۵ درصد رسیده است؛ در زبان فارسی نیز رشد داشته است و ما در آینده احتمالاً به جایی میرسیم که ماشین با ۹۵ درصد صحت، به زبانهای دیگر ترجمه خواهد کرد. باید به طور جدی به مزایا و معایب این نوع ترجمه فکر کنیم؛ چرا که ترجمههای ماشینی ضعیف و نادرست میتواند در آینده یکی از بحرانهای ما باشد. باید در نظارت جدیتر شویم و در حوزه تألیف هم محتواهای مناسبی برای ارائه داشته باشیم.

کودکان، اغلب، با واسطه با کتاب روبهرو میشوند و این مواجهه ذائقهسازی میکند
کبری بابایی، نویسنده و شاعر کودک و نوجوان، در بخشی از این نشست گفت: در بحث آسیبشناسی ترجمه نمیتوان صرفاً از ترجمه گفت و باید موضوعات پیشینیتر و پسینیترِ آن را هم بررسی کرد. باید از جایی سراغ ترجمه برویم که مخاطبمان را میشناسیم. باید به این فکر کنیم که کودکان اغلب با واسطه والدین، معلمان، کتابداران و ... با کتاب روبهرو میشوند و این مواجهه به نوعی ذائقهسازی خواهد کرد. اگر ما بزرگسالان و متولیان آموزش و پرورش کودک، نقش خود را به عنوان انتخابگر نادیده بگیریم، این میتواند شروع یک مسیر نادرست برای کودک باشد. بچهها ابتدا بر اساس انتخابهای ما جهان کتاب را میشناسند و به سراغ کتاب میروند، اما پله نخست، شروع پلههای بعدی است؛ یعنی حتی اگر بعدها شخصیت مستقلی پیدا کنند، تأثیر قدم نخستی که همراه ما برداشتهاند، بسیار خواهد بود. کتابخانهای که در آن تعداد کتابهای ترجمه بیش از کتابهای تألیفی باشد، کودک را، خودآگاه یا ناخودآگاه، به مسیری خاص هدایت میکند.
وی ادامه داد: تجربه نشان میدهد که هر جا ناشر توانسته خلأهای محتوایی را بشناسد و برای آن برنامهای داشته باشد و سلسلهای محتوایی برای آن ترتیب دهد، هم آثارش دیده شده و هم کتب ارزشمندتری روانه بازار شده است. در واقع، شناسایی خلأها همیشه فرصتی را پیش روی ناشر گذاشته است. بهعلاوه، انتخاب درست برای رفع آن خلأها نیز بسیار مهم است. ما ترجمه میکنیم تا گلچینی از بهترین کتابهای سایر فرهنگها را دسترسپذیر کنیم؛ بنابراین، انتخاب درست، برگرفته از شناخت درست ما از ادبیات جهان است. پس از این مباحث است که موضوع ترجمه مناسب و نیز تبلیغات درست، اهمیت پیدا میکند.
گفتنی است ادامه این نشست به پرسش و پاسخ کتابداران و کارشناسان حاضر در جلسه اختصاص یافت. سومین نشست علمی با موضوع «کتابسازی» با محور «فراز و فرودها و آسیبهای کتابهای حوزه دین و معارف» برگزار خواهد شد.
ارسال نظر