به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، متن یادداشت به شرح زیر است:
نقل است هنگامی که در عصرِ شاهعباس یکم، تبریز در اشغال عثمانی بود، قوای متجاوز هر لحظه بیم آن داشت تا از سوی شاه صفوی مورد تهاجم قرار گیرد. وقتی شایعه عزیمتِ قزلباش به تبریز قوت گرفت، حاکم عثمانی به دلهره افتاد. اسکندر بیک ترکمان در «تاریخ عالمآرای عباسی» در شرح ماجرا مینویسد: «بهحسب اتفاق، دیوانِ لسانالغیب در میان بوده، در این باب تفأل کردهاند... بعد از تفأل، در اولِ صفحه یمنی این مقطع آمده:
عراق و فارس گرفتی به شعر خود حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقتِ تبریـــز است»
قابل تصور است که این بیت، چه اثری بر روحیه فرمانده دشمن برجای گذاشت و در پی آن، قوای عثمانی در نبرد با لشکر ایران به سختی شکست خورد و به تعبیر اسکندر بیک، ارتش ایران به آسانی «ظفر یافت». بلی! پیش از آنکه عباس با شمشیر خویش تبریز را از وجود قوای متجاوز خالی کند، حافظ با شعر خود دشمن را از پا درآورده بود.
این تنها یک نمونه از تأثیر «فرهنگ ایرانی» در حراست از «حریم ایران» است؛ فرهنگی که با ورود اسلام به ایران، در امتزاج با این فرهنگ پویا، بیش از پیش بارور شده بود و کیست که انکار کند همین فرهنگ ایرانی- اسلامی بود که پس از حمله مغولان به خاکِ ایران، کشور ما را حفظ کرد؟ یا پس از حمله تیمور، ایران را از گزندِ نابودی در امان نگاه داشت؟ در سدههای میانه، اگر خاکِ ایران توسط قوای بیگانه مورد تهاجم قرار گرفت، این فرهنگ ایرانی- اسلامی بود که توانست دشمن را مجذوب و شیفته خویش ساخته و سرانجام، همان حکام جنگطلبِ به ظاهر غالب را نیز مغلوب کند. به تعبیر دیگر، آنجا که زورِ سرنیزه دشمن بر سپر مدافعان وطن چربید، این فرهنگِ ایرانی بود که قد علم کرد و در برابر خصم ایستاد.
به همین خاطر است که امروزه صاحبنظران در کنار مفاهیمی چون «ایرانِ جغرافیایی»، «ایرانِ سیاسی» و «ایرانِ تاریخی» از مفهوم بااهمیت «ایرانِ فرهنگی» یاد میکنند؛ «ایران فرهنگــــی» چند تفاوت عمده با مفاهیم نامبرده دارد: برای «ایران فرهنگی» نمیتوان حد و مرزی متصور بود؛ قلمروی مشخصی ندارد و از قدرت نفوذ بالایی برخوردار است.
کوتاهسخن اینکه، امروز ما سرمایه ارزشمندی در اختیار داریم که همیشه تاریخ تأثیر خود را بر جای گذاشته است؛ این سرمایه بیبدیل، از میان طوفانها و سیلابهای تاریخی گذشته، از لابهلای شمشیرها و سرنیزهها گذر کرده و چون ققنوس از خاکستر خویش بال برافراشته است.
این دارایی ارزشمند، بهرغم تمام دشمنیها و عداوتها، ریشه زده و همچنان بالیده است. کسان بسیاری به امید نابودی این درخت تنومند و کهنسال تبر برداشته و بر تنه آن ضرباتی فرود آوردهاند تا شاید این عنصر حیاتی و اثرگذار را نابود کنند؛ به تعبیر رهبر عظیمالشأن انقلاب اسلامی: «تمرکز دشمنان بر روی فرهنگ بیشتر از همهجا است. چرا؟ بهخاطر تأثیر زیادی که فرهنگ دارد.»
تجربه تاریخی نشان داده، امروز نیز بیش از هر چیز، این فرهنگ ایرانی- اسلامی است که میتواند بر هجمهها و دشمنیها فائق آید؛ چنان که پیش از این برتری یافته است. اگر امروز دشمن بیش از هر چیز، فرهنگ را مورد تهاجم قرار داده، حکایت از اهمیت این مقوله خطیر دارد.
امروز و در این شبیخون فرهنگی - یا بهتر بگوییم: ضد فرهنگی - دشمنان، وظیفه تمام نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، تقویت فرهنگ ایرانی - اسلامی است؛ متولیان امر فرهنگ در کشور عزیزمان باید نهایت تلاش خویش را صرفه اعتلای فرهنگ ایرانی - اسلامی کنند، چرا که هویت ما به عنوان مردمان مسلمان ایرانزمین، بر پایههای آن استوار است.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «فرهنگ، هویّت یک ملّت است. ارزشهای فرهنگی روح و معنای حقیقی یک ملّت است. همه چیز مترتب بر فرهنگ است. فرهنگ حاشیه و ذیلِ اقتصاد نیست، حاشیه و ذیلِ سیاست نیست، اقتصاد و سیاست حاشیه و ذیل فرهنگ اند...»
در این میان، نقش «کتاب» بسی بااهمیت است؛ در شرایطی که دشمن، با نیرنگهای گوناگون، فرهنگ و هویت ما را نشانه گرفته، کتاب میتواند یکی از شیوههای حفظ و انتقال این فرهنگ هویتساز به نسل نو باشد؛ نسلی که آینده این سرزمین توسط آنان رقــم خواهد خورد و هویت ایرانی بهوسیله ایشان بارور خواهد شد.
حال در روز ۲۴ آبان، روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار میخواهم همه کسانی که این یادداشت را میخوانند، دعوت به کتابخوانی کنم. مطمئناً مسأله کتاب و کتابخوانی باید از مسائل اول کشور باشد. ضروری است که باید تلاشهای انجام شده در این حوزه برای اینکه فرزندان ایران اسلامی اهتمام عملی به کتاب و کتابخوانی داشته باشند را ارج نهیم و آن را مقدس بدانیم. ما وقتی میتوانیم مسأله کتاب و کتابخوانی را در کشور به سرمنزل مقصود و شرایط مطلوب و آنچه که مدنظر رهبر فرهیخته و فرزانه انقلاب اسلامی است برسانیم که در همه برنامهریزیها و نیازهایی که در جامعه مطرح میشود مسأله کتاب به عنوان مسأله اساسی مطرح باشد.
اگر کتاب و کتابخوانی در کشور رونق بگیرد ما امکان گفتوگوی بهتر با هم را خواهیم داشت و اگر کتاب و کتابخوانی در کشور فراگیر شود سواد اطلاعاتیمان بالا میرود و هر اطلاعاتی را نمیپذیریم. ریشه بسیاری از مشکلات و مسائلی که در کشور با آن دست به گریبان هستیم پایین بودن سواد و دانش در این سطوح بخصوص سواد مطالعاتی است. خیلی از مسائل و مشکلاتی که امروز تبدیل به بحران میشود با اهتمام به مطالعه و بالا بردن سواد رسانهای، سواد سیاسی و سواد عمومی برطرف میشود.
نمیشود از کتاب و کتابخوانی گفت و از همکاران زحمتکش و خدومم که بیهیچ هیاهویی در راستای گسترش، فرهنگ مطالعه و کتاب و کتابخوانی تلاش میکنند، یاد نکرد.
فایل این یادداشت را از اینجا دریافت کنید.
ارسال نظر