به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان، به منظور گام برداشتن در راه عدالت اجتماعی و اشاعه فرهنگ رضوی و مطالعه، گروهی متشکل از رئیس اداره کتابخانههای عمومی شهرستان همدان، کارشناس مسئول امور فرهنگی اداره کل، کتابدار کتابخانه عمومی ولایت شهر همدان و کارشناس روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان به سینه الوند کوه زدند تا پیام جشنواره کتابخوانی رضوی را به گوش عشایر به ویژه کودکان پاک دل آنان برسانند و مشارکت آنان در این جشنواره آسمانی را تسهیل کنند. دلنوشته زیر حاصل سفر این گروه برای تبلیغ جشنواره کتابخوانی رضوی در میان عشایر یارم طاقلو است که می خوانید.
جامه سبز و سفید الوند کوه از دور خودنمایی میکند، اگرچه مدتی است بهار از راه رسیده اما هنوز برفها رخت سفر بر تن نپوشاندند تا همراه آب راهی دشتها شوند، پس ماندند تا خنکی را با نسیم همراه کنند و در رویش چادرهای سیاه بافت شده از مو و پشم طبیعی که یکان یکان بر سینه سبز کوه علم میشوند، سهیم باشند. حالا جریان زندگی در میانه پستیها و بلندیهای صخرههای سخت سنگی غوطهور شده و طنین صدایش را روانه دلهای سنگی میکند.

خندههای کودکان دل کوه را نرمتر کرده تا وقتی شیطنتها، آنان را زمین میزند، سختی سنگ، دل پسرک یا دخترک زمینخورده را نیازارد و صدای نالهاش خنده طبیعت را بر هم نزند.
اینجا میان انبوه هجوم سبز و سفید، جای کتاب خالی است تا در سکوت دشت و کوه، در آرامش ابر و باد، با مردان و زنان ایلاتی سخن بگوید و پیامی از سوی شاه خراسان، ثامنالحجج به آنان برساند.

بنابراین کولهبار سفر را میبندیم تا با پشت سر گذاشتن دیوارهای بتنی و سیمانی، صبحگاهی را در آغوش طبیعت آرام گیریم. صدای آب، همان نوای دلنشین طبیعت گاهی با خروش و گاهی با طمأنینه به گوش میرسد، ناخودآگاه چشمها بسته میشود و روحها در دشت و کوه به پرواز درمیآیند. هماندم است که صدایی کودکانه با نهایت توان از سینه کوه برمیخیزد و ما دعوت میشویم به همان چادر مشکی که میان آن سبزیها و سفیدیها جا خوش کرده و فرشها و گلیمهای ایل یارمطاقلو آن را تزیین کرده است. رنگهای سرخ و زرد در دل طبیعت چون نگینی آتشین شعله میکشد و دستان هنرمند بانوی عشایری را فریاد میزند که در دل سبز کوه جای این جام سرخ را خالی میبیند.

همه از خاطر بردند که برای چه به دل کوه زدهایم، چشمان منتظر و پر از برق شوق کودکان، که کتابها و مداد رنگیها را دید میزنند، یادمان میآورد پیامآور امام مهربانی هستیم تا دست نوازش ضامن آهو را به ارتفاعات الوند کوه برسانیم. صدای کبوتران وحشی که انگار تلالویی از گنبد طلایی به چشمانشان خورده است، به گوش میرسد.
خانم کتابدار گروه، کتابهای معرفیشده برای نهمین جشنواره کتابخوانی رضوی را میگستراند و برگههای نقاشی و مداد رنگیها را میان انبوه دستان کوچک اما پرصلابت کودکان عشایری پخش میکند، سپس داستانها را با نشان دادن تصاویر کتابها برای آنان میخواند.

صدای داستانهایی از امام جواد(ع) و امام رضا(ع) با صدای طبیعت یکی میشود، آب آرام میگیرد، نسیم آهستهتر میوزد و سبزهها استوار، دل به قصههای مهربانی میسپارند.
حالا نوبت کودکان است که با مدد جستن از ذهن فراخ و زیبایی که با طبیعت و رنگها مأنوس است، گوشهای از خوبیهای امام مهربانیها را به تصویر بکشند.

چهرهها مصمم و جدی است. عزمی جزم شده تا بهترین تصویر دنیا را از عالم خیال به میان ما آورند. پسرک دستش را زیر چانهاش زده و ذهن خود را پرواز داده است، سری به گنبد طلایی حرم میزد. دخترک کمی آنطرفتر رسمیتر نشسته و مراقب است که رنگ نقاشیاش از خطهای طرح بیرون نزند. مدادهای رنگی دل کودکان را ربوده است، بهسرعت مدادها بین انگشتهای کوچک ظریفشان جابه جا میشود تا آنچه در خیال دارند را هرچه زودتر بر کاغذ پیاده کنند. همه آماده پرواز هستند، گنبد طلاییرنگ با آن پنجره فولاد محبوبش، نقطه مشترک همه فکرها و خیالها است.

مردها مشغول تهیه لوازم پذیرایی هستند تا رسم میزبانی را بهجا آورند و مادرها با لبخند و تعریف کودکان را همراهی میکنند. در چشم بر هم زدنی ظهر میشود، نقاشیها را جمع میکنیم، بیرون از چادر ابرها پایینتر از ما حرکت میکنند، بر فراز ابرها هدیهها را بین کودکان کتابخوانمان توزیع میکنیم و با بدرقه بزرگترها راهی میشویم. سکوت عجیبی حاکم است. هنوز روح و روان گروه از سفر دل کوه بازنگشته و طبیعت هنوز ما را به گروگان گرفته است؛ تا اینکه سر و کله دیوارهای بتنی پیدا شده و کتاب دوباره مونس و همدم مان میشود؛ همان کتابهایی که هر روز دمخورشان هستیم و روحمان را به آنان میسپاریم تا در دنیای دیروز و امروز و فردا سفر کنیم.

حال پنجره، آخرین فرصتی است که الوند را تکرار میکند و تلنگری است برای ذهنها تا یادشان بماند، کوه چه گنجی در سینه دارد. گنجی از عشایر با همه رنگهای سرخ و بنفشی که به دل طبیعت سبز و سفید کوه، زندگی بخشیده است.

ارسال نظر