به گزارش ادارهکل روابط عمومی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، «شهلا قلینژادی آذر»، قصهگوی ۴۶ ساله مرحله نهایی سومین دوسالانه قصهگویی نهال امید و مسئول امور مالی و اداری اداره کتابخانههای عمومی شهرستان ارومیه، بیان کرد: من با قصه «دیوهای دماغ دراز»، در سومین دوره جشنواره قصهگویی نهال امید در بخش صحنهای شرکت کردم و در مرحله استانی بهعنوان نفر اول انتخاب شدم و به مرحله نهایی راه یافتم. قصه «دیوهای دماغ دراز»، قصهای زیبا و آموزنده و حاوی مسائل اجتماعی و رقابتهایی هست که در زندگی روزمره ممکن است شامل حال هر شخصی بشود. این قصه، به قلم گروه نویسندگان نگاشته شده و توسط آقای محمدرضا شمس برای گروه سنی بزرگسال ترجمه شده است.
این قصهگو با اشاره به اهداف قصهگویی، گفت: قصه باید نیازهای درونی کودک را جدی بگیرد و اعتماد او را به خود و آیندهاش تقویت کند. آگاهیدادن به کودک درباره دنیایی که در آن زندگی میکند، پرورش عادتهای مفید و ایجاد عزت نفس و حس استقلالطلبی و گسترش خلاقیت از مهمترین هدفهایی است که در قصهگویی برای کودک دنبال میشود. کودک با خواندن یا گوشسپردن به قصّه بر توجّه و دقتش به پیرامون خود میافزاید و درباره هر موضوع و پدیدهای فکر میکند.
شهلا قلینژادی ادامه داد: قصهگویی برای من، یک تجربه بسیار عالی و جذاب همراه با آموزش است. دیدن چهرههای جذاب و سراپاگوش بچهها برای شنیدن قصه و لذتبردن آنها از محتوایی که میشنوند، یکی از دلایل و انگیزههای من برای شرکت در این جشنواره میباشد. علاقهمندکردن کودکان به قصهگویی، به معنی چشاندن طعم زیبای زندگی با قصههای آموزنده و آشنایی آنها با دنیاهای ناشناخته است.
وی افزود: شرکت در جشنواره نهال امید، زمینه آموختن مهارت و فنون قصهگویی و بهدست آوردن تجارب ارزشمند را فراهم آورد که در هر دوره میتوان به رفع اشکالات در قصهگویی خود پرداخت و تجربیات فراوانی از دیگر دوستان قصهگو در یک محیط رقابتی سالم و دوستانه بهدست آورد.
این قصهگو با اشاره به فضای رقابتی در آذربایجانغربی اظهار کرد: در استان آذربایجانغربی، قصهگوهای بسیار متبحر و ماهری داریم که برای هر رده سنی بهصورت حرفهای قصهگویی میکنند؛ و حقیقتا رقابت با این قصهگوها در هر مرحلهای نفسگیر بود. بیشک این امر، باعث چالش در امر داوری میشد اما تمامی قصهگوها با تبحر و احاطه کامل، قصههای خودشان را ارائه دادند و در محیطی بیحاشیه و با رقابتی سالم، نهایتا صحنهها و لحظات بسیار زیبایی را برای بچههای این استان رقم زدند. بدون شک در هر واحدی که مشغول بهکار باشیم، جذابیت قصهگویی و کشش درونی یک قصهگو برای جذب کودکان به شنیدن و گوشدل سپردن به قصههای دنیای خیال یا واقعیت، امری اجتنابناپذیر است. ما در برابر کودکان مسئولیم و همانند آب و غذا، مسئول تغذیه روح آنها نیز هستیم.
وی در پایان گفت: در کودکی، پدرم با جان و دل برای ما قصههایی همچون قصه پادشاهان، شاهزادهها، فقرا، رعایا و هزاران قصه دیگر میگفت. با تجسم این قصهها در ذهنم، هر شب به خواب میرفتم و هر صبح که از خواب بیدار میشدم، فکر میکردم شاهزاده قصهها هستم. امیدوارم کودکان سرزمینم در کنار کتابداران قصهگو، پدر و مادرانی قصهشناس و قصهگو داشته باشند.
ارسال نظر