به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان آذربایجان شرقی، رویداد ملی «ایستاده برای ایران» با حضور حجت الاسلام و المسلمین سید باقر سیدی، امام جمعه بناب؛ اصحاب فرهنگ و هنر، نویسندگان و شاعران در جهت تقدیر از مجاهدتهای نیروهای مسلح و ایستادگی ملت ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه در بناب برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین سید باقر سیدی امام جمعه بناب در این همایش اظهار داشت: در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه برای اولین بار امنیت رژیم منحوس صهیونیستی فرو ریخت و موجودیت اسرائیل با خطر جدی مواجه شد.

وی گفت: از پیامدهای عظیم این جنگ این بود که کشورهای عربی بعد از جریان عراق، سوریه و لبنان به شدت نگران بودند و وقتی ایران یک تو دهنی به اسرائیل زد، آنها فهمیدند یک قدرتی وجود دارد که می تواند در منطقه توازن درست کند و ایران میتواند با اسرائیل مقابله کرده و او را شکست دهد.
وی افزود: لذا در این برهه سکوت بسیاری از کشورهای عربی شکست و پشت سر هم در دفاع از ایران بیانیه دادند و به دنبال آن اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و دیگر کشورهای منطقه پشت سر ایران ایستاده و اسرائیل را محکوم کردند.
امام جمعه بناب خاطرنشان کرد: گرچه عملیات نظامی رژیم صهیونی متوقف شده اما جنگ نرم، عملیات روانی و دروغ پردازی آنها همچنان ادامه دارد تا واقعیتهای جنگ ۱۲ روزه را تحریف کنند.
حجت الاسلام و المسلمین سیدی با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی علیرغم اینکه تلاش دارد با سانسور شدید و کتمان واقعیتها با ظاهرسازی و تبلیغات روانی وضعیت خود را عادی نشان دهد، اما در واقعیت اقتصادش با بزرگترین شوک مالی، صنعتی و امنیتی تاریخ روبرو شده است.
وی افزود: با این همه خسارت، اسرائیل جز ذلت و خواری به هیچ یک از اهداف خود نرسید.
گفتنی است در این رویداد ملی شاعران بنابی به سرودن اشعار خود در وصف رشادتهای ملت ایران در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه پرداختند که در زیر تعدادی از این اشعار آورده شده است.
غلامرضا امام علیزاده(امامی):
سربلند و جاودان ایران من
مثل دریا بیکران ایران من
سخت و محکم چون سهند استاده ای
سرفراز و پرتوان ایران من
سر به پیش کس نمی آری فرود
جز خدای مهربان ایران من
قدرت فردای دنیا دست توست
ای همیشه قهرمان ایران من
اقتدار موشک و پهباد تو
میرسد تا کهکشان ایران من
طب و حکمت فن و صنعت مال توست
ذو فنونی در جهان ایران من
دانش و دانایی اولاد تو
رد شده از خاوران ایران من
بیرق اسلام را گسترده ای
از کران تا بیکران ایران من
پرچم سبز و سفید و سرخ تو
سوده سر بر آسمان ایران من
صف شکن هستیم هنگام نبرد
در هجوم دشمنان ایران من
ما قوی هستیم چون علم وخرد
هست بر ما حکمران ایران من
آستین بالا زده در راه تو
همت پیر و جوان ایران من
متحد هستیم و در دستان ماست
قدرت آخر زمان ایران من
سربلند آزاد نستوهی وطن
دوستت دارم زجان ایران من
علی نصیرفام:
ای وطن ای مادر پرمهر من
عشق تو سرلوحه ایمان من
خاک تو هر ذرهاش درّ و گهر
جان فدای خاک تو ایران من
همچو ساقی در بیابان عطش
روح مستسقیّ ما را آب ده
در افق چون آفتاب پرشکوه
ظلمت شبهای ما را تاب ده
اشک از چشم یتیمان میچکد
قلبشان خوناب چون دریا شود
مادری چشم انتظار بچهاش
دختری در حسرت بابا شود
دخترک سینه سپر کرد و بگفت
جان فدای خاک پاکش میکنم
هر که را بدخواه او باشد سریع
درهم و من سینه چاکش میکنم
دخترک در دفتر انشای خود
قصه بیداد دشمن میسرود
از تجاوزهای بیشرمانهاش
از رشادتهای میهن میسرود
شهسوارانی که در نطع زمین
اسبها بر قلب دشمن راندهاند
با نواهای به دردآگین خود
نام جاویدان ایران خواندهاند
آن شهیدانی که در سیلاب خون
دم به دم« هَل مِن مبارز »گفتهاند
دست خود از جان بشستند و به خون
اشک از چشم یتیمان رُفتهاند
ای که در بازیّ شطرنج زمان
اسبهاتان جمله میبینم فلج
هر که را با کشور ما در فتاد
او یقین از پرده افتاده است کج
محتسب بر خصم ایران گو بدان
او قمار زندگی را باخته
در پس بیغولهای کوکو کند
هم به حال زارشان یک فاخته
حسین سلیمان پناه:
ای اولین مرد قبیله
اتراق مکن
حادثه چشم به راه توست
هنوز آن ماسه های
حماسه ساز حجازی
با یاد تو در سرخ باد می رقصند
وآن اجاق
خفته در خواب ها
در پشت خاطره ی سالها
سکوت می کارند
ای اولین مرد قبیله
تو نگهبان نطفه ی ایلی
و نسل بسته قبیله
در تو جاریست
قسم به صم اسبت
جاده را برقصان
و چاره کن
باور سرد
خورشید را
جبار اله ویردی نژند:
بیا فریاد کن نام وطن را
بیا باور کنیم مام وطن را
رها سازیم تن از ظلمت شب
گشائیم بال و پر از درد واز تب
بسازیم تاجی از آزادی گل
بخوانیم همچون بلبل بر سر مل
بسازیم مجمری از نور دلها
به پا داریم جشن عزم گلها
تو تاج تاجدار سرزمینم
تو پرچمدار این آئین ودینم
بیا بردار اینک دشنه خویش
فرو کن بر بر اندیشه ریش
بیا اینک سوار موج افکار
بکاش و همت و مردانی کار
ز خون لاله ها رودی بسازیم
به عزم و رزم کشور جان ببازیم
وطن نام درخت زندگی هاست
درخت سرو کاج چیره گیهاست
وطن اینجا هوای کام دارد
پر از اندیشه های نام دارد
وطن نسلیست ازگیو و سیاوش
نمیماند اساطیرش در آتش
وطن فریاد نسل رستم وگیو
چو غرش میکند میگیرد از دیو
وطن رنگین کمان رنگها هست
سفید و سبز و سرخش جنگها هست
وطن میخواند از خون شهیدان
فروزان گشته در میدان ایمان
وطن آلاله ها راچیده در دل
عدو را کرده در اندیشه گل
عدو اینجا نگاه یار دارد؟
خیال دیدن دلدار دارد؟
عدو را نیست در شهرم چراغی
نمانده آبرو یک برگ باغی
وطن آواز دستان خدا بود
از آن اندیشه های بد جدا بود
وطن ما را گرفته همچون مادر
ز تیغ و گرز و شمشیر هماور
شمالش تا جنوبش شوق باشد
پر از پروانه های عشق باشد
وطن درخود نشان از شیر دارد
و آرش درکمانش تیر دارد
وطن را از برای کار فردا
بکاریم و بخوانیم آب بابا






ارسال نظر