به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس، وبینار میز نظر با موضوع «نقش ادبیات و محافل ادبی در رویدادهای مهم اجتماعی» به میزبانی محفل ادبی قند پارسی اداره کل کتابخانه های عمومی فارس با حضور علیرضا رحمانی، معاون امور کتابخانه ها و همکاری های اداره کل کتابخانه های عمومی فارس؛ غلامرضا کافی، دبیر محافل ادبی کتابخانه های عمومی استان فارس؛ کاووس رضایی، استاد زبان و ادبیات فارسی از استان فارس و سعید سلیمانپور از استان آذربایجان غربی برگزار شد.
کاووس رضایی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز نخستیم سخنران این نشست بود. وی گفت: به محضر تمام کسانی که برای عزت ایران و عظمت ایرانیان و احترام به همه انسانها جان خود را در راه وطن فدا کردند، سر تعظیم فرود میآوریم.
رضایی با اشاره به نقش ادبیات در رویدادهای اجتماعی گفت: شعر زبانی تاثیر تاثیرگذار است؛ به قول نزار قبانی: «کبریتی است در بیشه زار زندگی». ادبیات ریشهدار است به عظمت تاریخ و سرآغاز بشر؛ حیات بخش است هم برای فرد و جامعه و هم برای حکمت، تعقل و نوع دوستی.
این استاد ادبیات فارسی با بیان اینکه شعر معجزه همه زمانها و عصرهاست، اصافه کرد: ادبیات مستقیماً بر حفظ فرهنگ و کارکردهای فرهنگی تأثیر دارد. وقتی قرار بر روایت اول است، نقش ادبیات مشخص میشود زیرا کارکردهای محافل ادبی در کنترل جریانهای اجتماعی بسیار مؤثر و گسترده است هم از جهت کارکرد ارتباطی هم بیانی و معرفتی. ادبیات با ابزار متعالی شعر در هر جریانی پیشتازی میکند.
به گفته وی، امروز دنیا با بزرگترین جنگ که جنگ گسترش جهل و مبارزه با دانش است روبروست؛ در چنین شرایطی، ندای ادبیات بلند است زیرا کارکرد آن، ارتقای روابط انسانی است. یکی از آموزههای ادبیات اجتماعی، بحث وطن دوستی است. در همین چند روز جنگ رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، شاهد بودیم شاعران و هنرمندان چگونه به میدان آمدند. ادبیات در این دوره خود را مسئول دانست که روایتگر معرفتی ارزشی و اعتقادی باشد برای پاسداشت انسان.
سعید سلیمانپور مسئول دفتر طنز حوزه هنری آذربایجان غربی نیز در این نشست گفت: هرچندکه ادبیات بر رویدادهای اجتماعی تأثیر می گذارد، اما باید کمی فراتر به آن نگاه کرد. ادبیات گاهی رویدادهای اجتماعی را خلق میکند.
این ترانه سرا و طنز پرداز استان آذربایجان غربی اظهار داشت: از مسئولیتهای ادبیات متعهد، آگاهی بخشی است که این با تریبونهای خبری رسمی فرق دارد. ادبیات از قلب وارد میشود و به جان مخاطب نفوذ میکند. ادبیات مسائل اجتماعی را با بلاغت و هنر عرضه میکند؛ به همین دلیل در تار و پود ذهن مخاطبان جای میگیرد و تأثیرگذاری آن طولانی مدت است.
وی با اشاره به اینکه نمونههای زیادی از ادبیات در سراسر جهان و ایران هست که در خلق رویدادهای بزرگ جهانی نقش داشتند گفت: نمونه آن، کتاب بینوایان ویکتور هوگو است. این کتاب در مسیر تعهد به انسانیت، شرف، خداوند، عشق و تعهد به میهن نوشته شده است ویکتور هوگو با این کتاب توانست نگاه جامعه را عوض کند. علاوه بر آن کتاب کلبه عمو تام نوشته هریت بیچر استو، سبب فریاد علیه نژادپرسی در جامعه آمریکا و جنگ داخلی شد.
سلیمانپور اضافه کرد: ادبیات ایران نیز نقش برجستهای در رویدادهای اجتماعی دارد که روشنترین و آشکارترین آن در دوره مشروطه بوده است.
وی گفت: شعر در پیروزی انقلاب اسلامی هم مؤثر بوده است. علاوه بر آن در دوران دفاع مقدس نمونههای درخشانی از ادبیات را شاهد بودیم.
مسئول دفتر طنز حوزه هنری آذربایجان غربی تأکید کرد: در این ۱۲ روز حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی، علی رغم داغهایی که در بر دل ما گذاشته شد، شاهد شکوفایی ادبیات بودیم؛ شاعران تمام قد خود را در این عرصه نشان دادند.
سعید سلیمانپور در پایان به خواندن شعر درباره میهن پرداخت:
ما مرگ را به راه تو ای میهن عزیز
مانند جان خویش در آغوش میکشیم
تشییع لالههای به خون خفته را ببین
این بار عزت است که بر دوش میکشیم
غلامرضا کافی دبیر محافل ادبی کتابخانه های عمومی فارس در این نشست ضمن پاسداشت نام و یاد شهدا در حمله ددمنشانه به خاک میهن، شعری را با موضوع وطن خواند:
ایرانِ مَنا!
ای میهن آزُرده ام ای خاک فَرَهمند
درد تو به جانم که شدی غمزده یک چند
درد تو به جانم که به جان آمدی از درد
ایران من ای مرز ِنظر کرده ی فَرمَند
ای مرگ به من تا که نبینم بدِ حالت
یا مرگ بر آن کس که به حال بَدَت اَفکند!
ابر تو گِرِه خورد به هم بُغض پیِ بُغض
رود تو خروشنده بدان گونه که اروند
دشت تو پُر از لَخلَخه ی عطر شهیدان
کوهِ تو شکوهنده از آن سان که دماوند
چندان که تویی دیر و کُهَن، ای کُهَن اُلگو
تاریخ جهان است به پیش ِتو چو فرزند
برخاسته از خاک تو در پهنه ی دوران
هم دانشیّ و بِخرَد و باهوش و هنرمند
یک سنگ اگر برکَنَد از کوهِ تو بدخواه
از کاه کُنم پوست بر او لیفِ قژاکَند
این گُربه سگان گِرد تو در لاغِ سُپوزند
با رعشه ی در یاخته ها، پوزه ی در گَند
حاشا نخوری هیچ فریب دو سه روباه
ای مهدِ پلنگان نَهَراسی ز سگی چند
این نیش گُراز است که باز است به خُرخُر
خود هیچ مپندار که بر ما زده لبخند
دیگر نَکَشی از دَلِگان جورِ سِکندر
بر پا نزنی مُرسِلِه از جنگِ نَهاوند
دیگر نروَد خاک تو از دست به نقشه
دیگر نَبَرند از تو زَر و سیم به تَرفَند
ای کشور کورُش به سرت تاجِ کیانی
وِی مُلک دوقَرنین، رِدای تو شرف بند
زرتُشت تو را خواست به آیینِ مَه آیین
اسلام تو را دید به خود آینه پیوند
امروز بلند است تو را نام به عالم
امروز ندانند کسی را به تو مانَنَد
پای تو بمانیم همان گونه که باید
قدر تو بدانیم چنانی که سزامند
یارب که بمانی به جهان خُرّم و سرسبز
ایرانِ مَنا شاد بِزی دلخوش و خُرسند
از روز ازل بوده تو را رحمت یزدان
تا شام ابد باد تو را لطف خداوند!
بهروز عبداللهی صدرآبادی، شاعر حماسه سرای استان فارس و از اعضای محفل ادبی قند پارسی نیز سرودده خود را با نام مرد میدان قرائت کرد:
دشمن بداند ما، ماننـد طوفانیم
مانند سیـلیم و موج خروشانیم
در مکتب قاسم ، با مذهب زهرا
مـا پیـرو راه یـار خـراسانیم
درجنگ اهریمن،وقت رجزخوانی
مـا سـربداران مـهــد دلیرانیم
در کربلا باشد، یا قـم و یا مـشهد
از نسـل عاشـورا،نسـل سلیمانیم
تا راه ما روشـن، در ظلمت دنیا
قرآن دین حق همواره می خوانیم
هم شیعه هم سنی،باوحدت ملی
ما بنـدگان حق، بـلکه مسلمانیم
در سـنگری محکم، با اقتدار خود
ما حافظ دین و آئین و قـرآنیم
راه سعادت با ،درس شـهادت تا
پای ولایت ما، مردانه می مانیم
اوج شهامت با، رسم رشادت را
مـا رهـرو راه پاک شـهیدانیم
کشور حرم باشد، تا محترم باشد
در جنگ با دشمن، مردان میدانیم
پدرام اکبری، دبیر محفل طنز «بی شوخی» کتابخانه های عمومی شهر شیراز با به خوانش تازه ترین سروده های خویش، بر انزجار از حمله خصمانه دشمن به خاک ایران و ضرورت همدلی و همبستگی مردم تأکید کرد.
ای کور و کران ِبی وطن گوش شوید
العاقلُ بالاشاره،خاموش شوید!
کاری نکنید عبید زاکانی نیز
با گربه بیاید و شما موش شوید !
مردان و زنان ملک ایران هستیم
سرشار ز اندیشه، سخندان هستیم
با دوست مودبیم و با خصم ولی..
جنگاور و دست در گریبان هستیم!
از هرچه سیاست و سیاست زاده
دوریم، به موقع اش ولی آماده!
هر بی سرو پا به مامِ ما رو بکند
آن لحظه به مرگ خود دگر پا داده!
گاهی شده بر جبینمان غم داریم
در آخر جمله ها «ندارم!» داریم !
اما سرِ یک قضیه هم پیمانیم
ما عشق به میهن و به پرچم داریم
وای بر آن قوم بد آهنگ و شر
رهزن و روبه صفت و بی پدر!
تیغ علی چاره این مشکل است
بر لب خود نام علی را ببر!
ارسال نظر