سکینه سعادت، کتابدار کتابخانه عمومی امام علی(ع) روستای کلاشم شهرستان شفتِ استان گیلان در گفتگو با پایگاه اطلاعرسانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور با اشاره به مسیر پر فراز و نشیب فعالیت به عنوان یک کتابدار، عنوان کرد: از همان روزهای دانشآموزی به خوبی با کتابخانه و فضای آن آشنا بودم؛ اغلب به کتابخانه میرفتم و با کتابدارانش دوست بودم. از روزی که برای ادامه تحصیل در دانشگاه، علیرغم پذیرفته شدن در رشته «ریاضی کاربردی»، «علوم کتابداری و اطلاعرسانی» را انتخاب کردم خودم را در یک کتابخانه در حال انجام وظایف یک کتابدار میدیدم. اکنون که ۱۲ سال از حضورم در کتابخانه به عنوان کتابدار میگذرد، وقتی به جایگاه خودم در کتابخانه نگاه میکنم همواره آن روزها در نظرم میآید. به همین خاطر همیشه سعی میکنم در مقابل مراجعان و اعضاء خودم را همان دانشآموز مشتاقی فرض کنم که با انگیزههای فراوان به کتابخانه آمده است.
سعادت با اشاره به ویژگیهای کتابداری در کتابخانههای روستایی بیان کرد: کتابداری در کتابخانههای روستایی مؤلفههای بسیار مهمی را پیشروی خود میبیند؛ برنامهریزی بر اساس آداب، رسوم، شناخت نوع ارتباطات و ویژگیهای فرهنگی روستا.
وی اضافه کرد: کتابخانههای عمومی تنها مراکز فرهنگی در روستاها به حساب میآیند؛ در شرایطی که علاقهمندان برای دسترسی به نزدیکترین مرکز فرهنگی نیاز به طی کردن مسافتهای طولانی است و یا برای استفاده از مواهب برخی دیگر از اماکن فرهنگی مستلزم پرداخت هزینه هستند، حضور کتابخانههای عمومی در روستاها نهتنها یک اتفاق مبارک، بلکه یک مأوا برای تمام گروههای سنی و اقشار محسوب میشود.
کتابدار کتابخانه عمومی امام علی(ع) روستای کلاشم با اشاره به شیوههایی که میتواند باعث باز کردن پای بسیاری از گروههای سنی به کتابخانهها شود، خاطرنشان کرد: ما در کتابخانه عمومی امام علی(ع) پس از هماهنگی با اداره کل کتابخانههای عمومی استان گیلان در همکاری سازمانهایی مثل: بهزیستی، اداره بهداشت، جهاد کشاورزی و ... کارگاههای آموزشی مختلفی را برگزار میکنیم؛ دورههایی که در بیشتر مواقع باعث آشنایی بیشتر حاضرین با کتابخانه و فعالیتهای آن و متعاقباً حضور مجدد در این مکان فرهنگی میشوند.
سعادت با یادآوری و تمجید از همراهی کودکان با کتابخانه گفت: کتابخانههای عمومی در روستاها اغلب دنجترین اماکن فرهنگی هستند که گروههای سنی کودک و نوجوان آزادانه و با خیال راحت میتوانند در آن تردد کنند. بارها به چشم خود دیدهام دستههای کودکانی را که در کنار بازی در زمینهای ورزشی، به کتابخانه نیز میآیند و همانقدر که در آنجا خوشحال هستند در کتابخانه نیز مشابه آن احساس به وضوح دیده میشود.
وی در بخش دیگری از این گفتگو با برشمردن محاسن کتابداری در کتابخانههای روستایی، بیان کرد: کتابداری در کتابخانهای روستایی جدای از تمام ویژگیها و محدودیتهایش، لحظات کمیاب و ویژهای را نیز برای کتابدار فراهم میکند. چشمانداز بکر، ساده و بیغل و غش روستا و مردمش باعث آرامش کتابدار میشود. کتابخانهها نیز همچون رنگارنگیِ فصلها در این مناطق همیشه رنگهای و اتمسفری متنوع دارند. اینکه پس از انجام وظایف اصلی و فوقبرنامهها گاهی مجالی دلنشین و مطبوع برای مطالعه نیز پیدا میکنیم؛ همه از برکت حضور در کتابخانهای روستایی است.

سعادت با اشاره به بالا بودن آمار مراجعه کودکان و نوجوانان به کتابخانه نسبت به سایر گروههای سنی گفت: بیشتر برنامههای کتابخانه برای کودکان با محوریت خواست و علاقهمندی خود آنها تدوین و برگزار میشود. بهطوری که بخشهای مختلف برنامهها بر عهده خودشان است. بهطور کلی فضای ارتباطی میان من به عنوان کتابدار و آنها در موقعیتی مشابه رابطه مادر با کودکانش است و انصافاً همانند یک خانواده در کنار یکدیگر لذت کتاب خواندن و ارتقای فرهنگی را تجربه میکنیم.
وی با تأکید بر لزوم به روز بودن و مطالعه کتاب توسط کتابداران، خاطرنشان کرد: رابطه کتابدار و کتاب هرگز نباید مصداق ضربالمثل رایجِ «کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد» باشد. دوری از کتاب برای کتابداری که تمام اهتمامش راهنمایی و دعوت توأم با شناخت به سمت کتاب و ورود به دروازههای فرهنگ است، هیچ معنا و مفهومی ندارد. مطالعه مستمر، آشنایی با عناوین جدید، شناخت مناسبِ آثار مکتوب در نهایت منجر به معرفی بهترین کتابها به مراجعین و اعضاء میشود؛ اتفاقی که عدم تحققِ آن از هیچ کتابداری پذیرفته نیست.
سعادت در پایان با بیان یکی از شیرینترین خاطرات دوران کاریاش در کتابخانه عمومی امام علی(ع) روستای کلاشم گفت: یکی از تأثیرگذارترین خاطراتم در کلاشم به روزهای نخست حضورم در کتابخانه این روستا بر میگردد. کودکان روستا در همان روز اول با شوق و هیجان فراوان به کتابخانه میآمدند اما بعداز ظهر که ساعت کاری کتابخانه تمام شد در حالی که آماده تعطیل کردن کتابخانه بودم، جمعی از آنها با ناراحتی نزد من آمدند و پرسیدند: «ببخشید شیفت عصر هم خودتان هستید؟» این سوال صادقانه آنقدر روی من تأثیر گذاشت که دریافتم باز بودن کتابخانه در ساعات عصرگاهی نیز برای آنها چه ارزش و جایگاهی دارد. به همین خاطر سعی کردم گهگاه در این ساعات نیز کتابخانه را باز نگاه دارم و پذیرای حضور آنها باشم.

ارسال نظر