مهدی حسینی مقدم، کتابدار کتابخانه عمومی ارشاد طبس: سی و هشت کیلومتر که از طبس به سمت جنوبِ شهرستان بروید به «اصفهک» میرسید؛ همان روستایی که من در آن متولد شدم. روستایی آرام و خوش آب و هوا با مردمانی سختکوش که شغل غالب آنها کشاورزی و دامپروری است. سال ۱۳۸۴ در رشته علم اطلاعات و دانششناسیِ دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شدم به تهران آمدم و مشغول به تحصیل شدم.
پس از اتمام درس بلافاصله نخستین تجربه حضور در حرفه کتابداری را در کتابخانه و مرکز اسناد یک شرکت خصوصی در حوزه عمران آغاز کردم اما چند وقت بعد با قبولی در آزمون استخدامی نهاد کتابخانههای عمومی کشور و رفتن به کتابخانه عمومی امام خامنهای دیهوک در شهرستان طبس، من نیز به جمع خانواده بزرگ نهاد پیوستم. در حال حاضر نیز در کتابخانه عمومی شهدای گمنام طبس مشغول به خدمت هستم.
من بچه روستا هستم و طبعاً کودکیام را نیز در آنجا سپری کردم. در آن سال ها کتابخانه به معنای یک کتابخانه با شرایط و امکانات امروزی وجود نداشت، با این حال علاقه من به کتاب و کتابخانه باعث شده بود در کتابخانه کوچکِ پایگاه بسیج روستا به عنوان مسئول، نخستین تجربههایم در کتابداری را تجربه کنم.
شاید اگر کتابدار نمیشدم، باز هم کاری مرتبط با کتاب و کتابخوانی را انتخاب میکردم. غلو نیست اگر بگویم از همان ابتدا با هدف ورود به این رشته، در کنکور سراسری شرکت کردم. یادم میآید روزهای نخستی که وارد دانشگاه شده بودم برخلاف بسیاری از همکلاسیهایم در پاسخ به این پرسش اساتید که چرا این رشته را برای تحصیل در دانشگاه انتخاب کردهاید، از علاقه فراوانم به کتاب و کتابخانه میگفتم.

معتقدم کتابداری از معدود رشتههایی است که دامنهای نامحدود و وسیع دارد. یک کتابدار میتواند به تمام حوزههای مختلف سرک بکشد و اطلاعات دسته اولی از آنها جمعآوری کند. کتابدار مجهز به دانش در تمام حوزهها بهترین هدیه به مخاطبانی است که به کتابخانهها پا میگذارند. در یک جمله؛ کتاب، کتابدار و کتابخانه واژههایی هستند که هرگز نقطه پایانی برای آنها وجود ندارد.
کتابخانههای عمومی ما امروز در سرتاسر کشور با کتابهای فراوان در موضوعات و عناوین مختلف مجهزتر از هر زمان دیگری هستند. شاید کمی زیادهروی باشد اما حقیقتاً گزاف نیست که اگر کودکی به هر دلیلی نتواند از امکان تحصیل و دانشاندوزی با کیفیت برخوردار شد اما میتواند با حضور در نزدیکترین کتابخانه به محل سکونتش، بسیاری از خلأها، نیازها، دانشها و اطلاعات مورد نیازش را فرا بگیرد.
خوشحالم که در دورهای افتخار حضور در کتابخانه به عنوان کتابدار را دارم که «تعامل» و «همدلی» در آن حکمفرماست. در هیچ دورهای پیش از این، تعامل کتابداران با سایر همکاران مثل امروز نبود. همین که امروز یک پایگاه اطلاعرسانی داریم که میتوانیم از طریق آن با یکدیگر تعامل داشته باشیم فینفسه بیانگر آن است که در مسیر رشد و پیشرفت هستیم. همین تمرکز بنیادین و ویژه نهاد به کودکان و نوجوانان را ببینید؛ به خاطر دارم در گذشته کتابهای بخش کودک و نوجوان بسیار دیر به دیر به کتابخانهها ارسال میشد. توجه به این بخش مهم و کلیدی در کجای تاریخ گذشته دستکم تا این اندازه دغدغه مدیران بود؟
استراتژی منحصر به فرد نهاد برای گروه سنی کودک و نوجوان و همراهی آن توسط تمامی کتابخانههای عمومی کشور و از جمله کتابخانههای شهرستان طبس و ایجاد بخشهای مستقل و برنامهریزیهای متنوع باعث شده بسیاری از سازمانها و ادارت و نهادهای مستقر در سطح شهرستان نیز به صرافت توجه به این گروه سنی بیافتند و به فراخور فعالیت و دامنه کاریشان در این حوزه فعال شوند.
در کنار تمام اینها نمیتوان نادیده گرفت که وضعیت کتابداران از لحاظ دستمزد بسیار بهتر از گذشته شده و ساختار کتابخانهها از حیث سختافزاری و نرمافزاری ارتقایی غیرقابل انکار پیدا کرده است. امیدوارم در برنامههای آتی، توجه ویژهای نیز به «بخش مرجع» شود، چراکه بسیاری از پرسشها با رجوع به این کتابها مرتفع میشوند و عناوین موجود در این حوزه میتوانند منبع تحقیقاتی مهمی برای دانشآموزان و دانشجویان محسوب شوند.
اما به طبس و کتابخانهای که در آن مشغول به خدمت هستم بازگردیم. طبس شهری کویری در غرب استان خراسانجنوبی است و وقتی از کویر نیز صحبت میکنیم در کنار تصاویر کویر و بیابان، آسمان صاف و پر ستاره شبهایش نیز به ذهن متبادر میشود. از آنجاکه حوزه نجوم و رصد آسمان و ستارهها یکی از علاقهمندیها و تخصصهای من است، تصمیم گرفتم این علاقه را وارد کتابخانه کنم. نخستین کار تهیه و خرید تلسکوپ، دوربین چشمی، عینکهای خورشیدی و دوربین عکاسی مخصوص نجوم بود که با هزینه شخصی خریداریشان کردم و رفته رفته کلاسهای نجوم کتابخانه را تشکیل دادم. کلاسها و کارگاههایی که تا امروز نیز ادامه دارند و تبدیل به یکی از برنامههای ثابتِ بخش کودک و نوجوان کتابخانه شدهاند.
مهمترین دستاوردی که حاضرین در این کلاسها به دست میآورند پی بردن به عظمت هستی و خالق آن در کنار آشنایی با زیباییهای آن است. این نگاه در ادامه با آگاهی از ویژگیهای منحصر به فرد شهری که در آن زندگی میکنند، میتوانند به نوعی شناخت از محل زندگی و افتخار به آن بیانجامد.

یکی از شیرینترین خاطرات من در دوران فعالیتم در کتابخانه به عنوان کتابدار به روزی باز میگردد که یکی از اعضای کودک کتابخانه که دانشآموز کلاس دوم دبستان بود به نزد من آمد و در حالی که یک بطری خالی در دست داشت از من خواست تا آن را با دود پر کنم! بعد از پرسش در خصوص علت این درخواست متوجه شدم که معلم علوم تجربی او از دانشآموزان خواسته بود تا به خاطر آشنایی با تفاوت هوای پاک و آلوده این آزمایش را انجام دهند. با او به حیاط کتابخانه رفتم و پس از روشن کردن آتش در انجام این آزمایش علمی او را همراهی کردم.
این دانشآموز که یکی از اعضای ثابت کتابخانه است به دلیل اعتمادی که به کتابخانه و کتابداران دارد سریعاً به آنجا بیاید و از ما طلب همفکری کند. این خاطره به وضوح بیانگر رابطه میان کودکان و نوجوانان عضو در کتابخانه با این مجموعه فرهنگی است؛ رابطهای که در صورت تقویت و هدایت صحیح میتواند، پلی قابل اطمینان میان این گروه سنی و کتابخانه باشد.
در سال هایی هستیم که ارتباط با منابع مکتوب به خاطر رشد همهجانبه ابزارهای تکنولوژی به شدت کاهش یافته است. این اتفاق چندان خوشایند نیست و نخستین پیامدش از دست رفتن ارتباط حسی مخاطب با منابع مطالعه است. به جد معتقدم کتابخانهها بسیار بیشتر از ابزار و شیوههای دیگر در ارتقای سطح مطالعه تأثیر دارند.
اشراف یک کتابدار به موضوعات مختلف میتواند از آنها یک متخصص کارآمد بسازد؛ متخصصی که در مواجهه با مخاطبان و علاقهمندان به مطالعه میتواند به مثابه «بهترین راهنما» باشد. به یاد دارم یکی از اساتید دوران تحصیلم در دانشگاه میگفت: «کتابداری اقیانوسی از تمام دانشها به قطر یک سانتیمتر است.» من امروز به عنوان یک کتابدار این جمله را اینگونه تکمیل میکنم: «برای ورود به اقیانوس کتابداری باید به تمام ویژگیها و مختصات آن احاطه داشت.» گاهی معرفی یک کتاب مناسب به یک فرد میتواند خدمتی بزرگ، مفید و جهتدهنده در زندگی و احوالات شخصیاش باشد.
کار یک کتابدارِ متخصص تنها امانت کتاب نیست؛ بازگشت دوباره یک عضو به کتابخانه نیز یک امتیاز بزرگ برای هر کتابدار است. هیچ تعاملی مهمتر از این اتفاق میان کتابدار و عضو نیست؛ تعاملی که برای کتابخانه، عضو، فرهنگ و در مقیاس کلان جامعه ارزشمند است.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور در سال های اخیر جایگاه اجتماعی کتابداران را ارتقاء داده است اما این نباید پایان ماجرا باشد؛ خودمان نیز میبایست با اعمال و رفتارمان شأنیت این جایگاه را در همه ابعادش در مسیر رشد و پیشرفت قرار دهیم.

ارسال نظر